۱۳۸۹ آذر ۳۰, سه‌شنبه

عمرتون 150 شب یلدا :((

سلام دوستان
همگی خوبین ؟
اول از همه شب یلدا رو به همتون تبریک میگم و امیدوارم هر جای که هستین دلتون خوش و پر از امید باشه
اون ماموریتی که تو پست قبلی نوشته بودم رو به خاطر کلاس زبان و یک سری مسایل دیگه کنسل کردم که بعد واستون میگم .

یک مطلب در مورد شب یلدا اینجا میزارم (بر گرفته از ویکی پدیا) البته میدونم که شما عزیزان بیشتر از من اطلاعات دارید . ولی خوب میزارم که همه بازم یادمون بیاد که از کجا به اینجا رسیدیم که این همه از هم وطنان یا بهتر بگم خس و خاشاک به خاطر یک زندگی خوب که حق تمام آدم ها هست مجبور به ترک خانه شون میشن به امید فردای بهتر .
خوب حالا هر چی که هست نمیخوام وارد مسایل شم اخه اینجا جاش نیست


شاعر میگه :
از دست بوس میل به پا بوس کرده ای ...
خاکت به سر ترقی معکوس کرده ای !
...
حالا قضیه ماست ! مگه نه !!؟
مطلب رو بخونید و اگه حال داشتین نظر بدین

پیشینهٔ جشن

یلدا و جشن‌هایی که در این شب برگزار می‌شود، یک سنت باستانی است. مردم روزگاران دور و گذشته، که کشاورزی، بنیان زندگی آنان را تشکیل می‌داد و در طول سال با سپری شدن فصل‌ها و تضادهای طبیعی خوی داشتند، بر اثر تجربه و گذشت زمان توانستند کارها و فعالیت‌های خود را با گردش خورشید و تغییر فصول و بلندی و کوتاهی روز و شب و جهت و حرکت و قرار ستارگان تنظیم کنند.
آنان ملاحظه می‌کردند که در بعضی ایام و فصول روزها بسیار بلند می‌شود و در نتیجه در آن روزها، از روشنی و نور خورشید بیشتر می‌توانستند استفاده کنند. این اعتقاد پدید آمد که نور و روشنایی و تابش خورشید نماد نیک و موافق بوده و با تاریکی و ظلمت شب در نبرد و کشمکش‌اند. مردم دوران باستان و از جمله اقوام آریایی، از هند و ایرانی - هند و اروپایی، دریافتند که کوتاه‌ترین روزها، آخرین روز پاییز و شب اول زمستان است و بلافاصله پس از آن روزها به تدریج بلندتر و شب‌ها کوتاهتر می‌شوند، از همین رو آنرا شب زایش خورشید نامیده و آنرا آغاز سال قرار دادند.[۱] بدین‌سان در دوران کهن فرهنگ اوستایی، سال با فصل سرد شروع می‌شد و در اوستا، واژه Sareda, Saredha «سَرِدَ» یا «سَرِذَ» که مفهوم «سال» را افاده می‌کند، خود به معنای «سرد» است و این به معنی بشارت پیروزی اورمزد بر اهریمن و روشنی بر تاریکی است.[۲] در آثارالباقیه ابوریحان بیرونی، ص ۲۵۵، از روز اول دی ماه، با عنوان «خور» نیز یاد شده‌است و در قانون مسعودی نسخه موزه بریتانیا در لندن، «خُره روز» ثبت شده، اگرچه در برخی منابع دیگر «خرم روز» نامیده شده‌ است.[۳] در برهان قاطع ذیل واژه «یلدا» چنین آمده‌ است:
  • «یلدا شب اول زمستان و شب آخر پاییز است که اول جَدی و آخر قوس باشد و آن درازترین شب‌هاست در تمام سال و در آن شب و یا نزدیک به آن شب، آفتاب به برج جدی تحویل می‌کند و گویند آن شب به غایت شوم و نامبارک می‌باشد و بعضی گفته‌اند شب یلدا یازدهم جدی است.»[۴]
تاریکی نماینده اهریمن بود و چون در طولانی‌ترین شب سال، تاریکی اهریمنی بیشتر می‌پاید، این شب برای ایرانیان نحس بود و چون فرا می‌رسید، آتش می‌افروختند تا تاریکی و عاملان اهریمنی و شیطانی نابود شده و بگریزند، مردم گرد هم جمع شده و شب را با خوردن، نوشیدن، شادی و پایکوبی و گفتگو به سر می‌آوردند و خوانی ویژه می‌گستردند، هرآنچه میوه تازه فصل که نگاهداری شده بود و میوه‌های خشک در سفره می‌نهادند. سفره شب یلدا، «میَزد» Myazd نام داشت و شامل میوه‌های تر و خشک، نیز آجیل یا به اصطلاح زرتشتیان، «لُرک» Lork که از لوازم این جشن و ولیمه بود، به افتخار و ویژگی «اورمزد» و «مهر» یا خورشید برگزار می‌شد.[۵] در آیین‌های ایران باستان برای هر مراسم جشن و سرور آیینی، خوانی می‌گستردند که بر آن افزون بر آلات و ادوات نیایش، مانند آتشدان، عطردان، بخوردان، برسم و غیره، برآورده‌ها و فرآورده‌های خوردنی فصل و خوراک‌های گوناگون، خوراک مقدس مانند «میزد» نیز نهاده می‌شد.
ایرانیان گاه شب یلدا را تا دمیدن پرتو پگاه در دامنهٔ کوه‌های البرز به انتظار باززاییده‌ شدن خورشید می‌نشستند. برخی در مهرابه‌ها (نیایشگاه‌های پیروان آیین مهر) به نیایش مشغول می‌شدند تا پیروزی مهر و شکست اهریمن را از خداوند طلب کنند و شب‌هنگام دعایی به نام «نی ید» را می‌خوانند که دعای شکرانه نعمت بوده‌است. روز پس از شب یلدا (یکم دی ماه) را خورروز (روز خورشید) و دی گان؛ می‌خواندند و به استراحت می‌پرداختند و تعطیل عمومی بود (خرمدینان، این روز را خرم روز یا خره روز می‌نامیدند).خورروز در ایران باستان روز برابری انسان‌ها بود در این روز همگان از جمله پادشاه لباس ساده می‌پوشیدند تا یکسان به نظر آیند و کسی حق دستور دادن به دیگری نداشت و کارها داوطلبانه انجام می‌گرفت نه تحت امر. در این روز جنگ کردن و خونریزی حتی کشتن گوسفند و مرغ هم ممنوع بود این موضوع را نیروهای متخاصم با ایرانیان نیز می‌دانستند و در جبهه‌ها رعایت می‌کردند و خونریزی به طور موقت متوقف می‌شد و بسیار دیده شده که همین قطع موقت جنگ به صلح طولانی و صفا تبدیل شده‌ است. در این روز بیشتر از این رو دست از کار می‌کشیدند که نمی‌خواستند احیاناً مرتکب بدی شوند که آیین مهر ارتکاب هر کار بد کوچک را در روز تولد خورشید گناهی بسیار بزرگ می‌شمرد. ایرانیان به سرو به چشم مظهر قدرت در برابر تاریکی و سرما می‌نگریستند و در خورروز در برابر آن می‌ایستادند و عهد می‌کردند که تا سال بعد یک سرو دیگر بکارند.
  • در خطهٔ شمال و آذربایجان رسم بر این است که در این شب خوانچه‌ای تزیین شده به خانهٔ تازه‌عروس یا نامزد خانواده بفرستند. مردم آذربایجان در سینی خود هندوانه‌ها را تزئین می‌کنند و شال‌های قرمزی را اطرافش می‌گذارند. درحالی که مردم شمال یک ماهی بزرگ را تزئین می‌کنند و به خانهٔ عروس می‌برند.
  • سفرهٔ مردم شیراز مثل سفرهٔ نوروز رنگین است. مرکبات و هندوانه برای سرد مزاج‌ها و خرما و رنگینک برای گرم مزاج‌ها موجود است. حافظ‌خوانی جزو جدانشدنی مراسم این شب برای شیرازی‌هاست. البته خواندن حافظ در این شب نه تنها در شیراز مرسوم است، بلکه رسم کلی چله‌نشینان شده‌است.
  • همدانی‌ها فالی می‌گیرند با نام فال سوزن. همه دور تا دور اتاق می‌نشینند و پیرزنی به طور پیاپی شعر می‌خواند. دختر بچه‌ای پس از اتمام هر شعر بر یک پارچه نبریده و آب ندیده سوزن می‌زند و مهمان‌ها بنا به ترتیبی که نشسته‌اند شعرهای پیرزن را فال خود می‌دانند. همچنین در مناطق دیگر همدان تنقلاتی که مناسب با آب و هوای آن منطقه‌است در این شب خورده می‌شود. در تویسرکان و ملایر، گردو و کشمش و مِیز نیز خورده می‌شود که از معمولترین خوراکی‌های موجود در ابن استان هاست.
  • در شهرهای خراسان خواندن شاهنامهٔ فردوسی در این شب مرسوم است.
  • در اردبیل رسم است که مردم، چله بزرگ را قسم می‌دهند که زیاد سخت نگیرد و معمولاً گندم برشته (قورقا) و هندوانه و سبزه و مغز گردو و نخودچی و کشمش می‌خورند.
  • در گیلان هندوانه را حتماً فراهم می‌کنند و معتقدند که هر کس در شب چله هندوانه بخورد در تابستان احساس تشنگی نمی‌کند و در زمستان سرما را حس نخواهد کرد. «آوکونوس» یکی دیگر از خوردنی‌هایی است که در این منطقه در شب یلدا رواج دارد و به روش خاصی تهیه می‌شود. در فصل پاییز، ازگیل خام را در خمره می‌ریزند، خمره را پر از آب می‌کنند و کمی نمک هم به آن می‌افزایند و در خم را می‌بندند و در گوشه‌ای خارج از هوای گرم اطاق می‌گذارند. ازگیل سفت و خام، پس از مدتی پخته و آبدار و خوشمزه می‌شود. آوکونوس در اغلب خانه‌های گیلان تا بهار آینده یافت می‌شود و هر وقت هوس کنند ازگیل تر و تازه و پخته و رسیده و خوشمزه را از خم بیرون می‌آورند و آن را با گلپر و نمک در سینه‌کش آفتاب می‌خورند.(آو= آب و کونوس = ازگیل). در گیلان در خانواده هایی که در همان سال پسرشان را داماد یا نامزد کرده‌اند رسم است که طبقی برای خانواده نوعروس می فرستند. در این طبق میوه‌ها و خوراکی‌ها و تنقلات ویژه شب چله به زیبایی در اطراف آراسته می‌شود و در وسط طبق هم یک ماهی بزرگ (معمولا ماهی سفید) تازه و خام همراه با تزیین سبزیجات قرار می‌گیرد که معتقدند باعث خیر و برکت و فراوانی روزی زوج جدید و همچنین سلامت و باروری نوعروس می‌گردد.
  • مردم کرمان تا سحر انتظار می‌کشند تا از قارون افسانه‌ای استقبال کنند. قارون در لباس هیزم‌شکن برای خانواده‌های فقیر تکه‌های چوب می‌آورد. این چوب‌ها به طلا تبدیل می‌شوند و برای آن خانواده، ثروت و برکت به همراه می‌آورند.

۱۳۸۹ آذر ۱۹, جمعه

شاید این هفته بیاید

سلام دوستای خوب

یه مدت به دلیل مشغله کاری نتونستم پست جدید بذارم . ولی خوب سر میزدم و جویای حالتون بودم.
امروز 15 روز هست که مدارک ارسال شده ولی خبری از فایل نامبر نیست ، حالا میفهمم که دوستای عزیز چی میکشیدن. کسی از روند پرونده ها خبری داره؟
دوستان باتجربه یه سوال دارم
یه ماموریت شغلی دارم که احتمال خیلی زیاد باید یه 4-5 ماهی برم آبادان البته هنوز 100% نیست ولی خوب احتمالش خیلی زیاد هست. اخه راه اندازی یه پروژه صنعتی هستش و به ما گفتن که باید بریم. اگه هم بریم کار خیلی سنگین هست و حسابی در گیریم.
میخواستم بپرسم میشه تاریخ مصاحبه رو یه مدت عقب بندازیم . اگه میشه چطوری و باید چیکار کنیم و کی باید اقدام کنیم. اگه اینکار و بکنیم مشکل خاصی تو ادامه روند پرونده پیش نمیاد؟
البته اگه واسه این ماموریت اعزام بشم شرایط کاریم فرق میکنه  . 2 هفته کار و یک هفته استراحت میشه ولی مشخص نیست که تاریخ مصاحبه کی بیافته و من میتونم مرخصی اضطراری بگیرم یا نه واسه همین میخواهم بدونم که چیکار میتونم بکنم.
کلاس ها هم خوب پیش میره دیگه کتاب تمومه . نمونه سوالات هم با سوالای کاری و اطلاعات عمومی شروع کردیم . در کل راضی هستم ولی یکم استرس دارم .
از تمام دوستانی هم که این مدت اومدن سر زدن و کامنت گذاشتن ، انرژی دادن ممنونم ببخشید که دیر شد .
بازم به ما سر بزنید . اگه مطلب و خبر جدیدی دارین منو بی نصیب نگذارید
این بارون هم که حسابی با ما قهر کرده دلش نمیخواهد بیاد . اصلا انگار که نه انگار 80 روز از پاییز گذشته . خیلی مشکلات مون کم بود این یکی هم اضافه شد البته از برکات ن ظ ا م مق دس هستش حتما یه چیزی توش هست که تا حالا بارون نیومد احتمال خیلی زیاد با دادن یارانه ها حتما این مسئله هم حل میشه .خدا هم منتظره بعد از گرفتن یارانش و مشخص شدن قیمت آزاد بارون حتما یه کارای میکنه .
خوب بازم زیادی حرف زدم مواظب خودتون باشید .
بازم برمیگردم.
به امید دیدار

۱۳۸۹ آذر ۴, پنجشنبه

بالاخره مدارک من هم آماده شد واسه ارسال

سلام دوستای خوب
امیدوارم که حال همگی خوب باشه و همیشه شاد باشید.
بالاخره مدارک من هم آماده شد و به امید خدا اگه مشکلی پیش نیاد شنبه 11/27/2010 ارسال میشه.
خوب منم کم کم به جمع منتظران فایل نامبر و از این جور چیزا می پیوندم.
دیگه از امروز شروع کردم به طور جدی تر زبان شیرین فرانسه رو دنبال کردن . به امید خدا که همه دوستان  بتونن  از این  مرحله سر بلند بیرون بیان . من که واسه همه دعا کردم و میکنم شما هم یه دعا واسه ما های که تازه اول راهیم بکنید . منتظر کامنت های مفید و پر انرژی همه عزیزان و همراهان هستم . هر یه پیامی که می فرستین واسه ما کلی انرژی مثبت هستش.
من مدرکم لیسانس  شیمی هست و 27 سال سن دارم . 4 سال و 4 ماه تا امروز سابقه کار مرتبط با رشته دارم .  دوستانی که جدول دارن لطف کنن مشخصات من رو هم وارد کنن .
کلاس هم خوب پیش میره فقط یکم این ساعات کار زیاد هستش که اونم خوب باید یه 4 -3 ماه یکم بیشتر تلاش کنم تا بتونم گلیمم رو از آب بکشم بیرون. تا یه 15 روز دیگه کتاب cafe 1 رو تموم میکنم . سوالات رو هم کم کم شروع کردیم به کار کردن . طبق آماری که من گرفتم فکر کنم تا اواخر اسفند یا فروردین 90 تاریخ مصاحبه باشه درسته؟ به هر حال نباید وقت رو تلف کرد .
خوب بیشتر از این وقتتون رو نمیگیرم
فقط نظر یادتون نره که منتظر انرژی های مثبت همه دوستان هستم .
با آرزوی موفقیت برای تمام عزیزان
همیشه سر بلند باشید
فعلا بایییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی

۱۳۸۹ آبان ۱۷, دوشنبه

متن نامه رو چی بنویسم؟

سلام بچه ها
امیدوارم که خوب باشید ومثل همیشه پر انرژی.
من تمام موارکم ترجمه و اماده هست فقط مشکل اینجاست که اصل لیسانس من به دلیل یک سری مشکلات اداری هنوز آماده نیست.
مجبورم ریز نمرات رو ترجمه کنم و با یه نامه که بنویسم یه دلیل مشکلات اداری مدرکم آماده نیست و زمان مصاحبه همراه میاورم مدارکم رو بفرستم .
 حالا مشکل اینجاست که متن نامه رو چی و چطوری و به کی بنویسم . دوستانی که این کارو کردن لطفا راهنمایی کنن. یا اگه کسی اطلاعی داره ممنون میشم کمک کنه. در حال حاضر تنها مسئله همین نامه هست
مثل همیشه منتظر تون هستم
مرسی بای

۱۳۸۹ آبان ۳, دوشنبه

خدا رو شکر (Die merci )

سلام دوستای خوب
بعد از حدود 1 ماه بالاخره یه وقت آزاد گیر اوردم تا بتونم بیام و از پیشرفت کارام واستون بنویسم
تمام مدارکم را اماده کردم و دادم ترجمه شد فقط لیسانس مونده بود که اونم خدارو شکر امروز که تماس گرفتم با دانشگاه گفتن که آماده هست و میتونم بیام تحویل بگیرم.

الان که دارم این پست رو مینویسم نمیدونید چقدر خوشحالم که به امید خدا  تا قبل از تغییر قوانین میتونم مدارک رو ارسال کنم.
راستش این چند وقت خیلی خسته شدم اخر حدود یه 20 روزی هست که از ساعت 6 صبح  میرم سر کار و تا 8 شب برمیگردم خونه اخه تعمیرات اساسی داریم و مجبوریم سر کار وایسیم .
خوب میدونید دیگه تو تولید بنزین ( به قول اقا ی ..... اتو اشغال های که کشور های بیگانه میخوان به ما بفروشن) به خود کفایی رسیدیم !!!!!!!!!!!!!!!  که البته حاصل زحمات ما جوانان توانای این سر زمین هستش :D :D:D:D:D:D
مجبور بودیم حسابی کار کنیم. البته من به خاطر اون وجدان کاریم بود وگر نه دل خوشی نداشتم که بخواهم واسه ....... کار کنم.
مخصوصا حالا که دست یکسری از افراد و همکارامون تو اختلاص های 4 میلیاردی رو شده و حق ما رو میزنن تو گوشش.
نمیخوام بیشتر وارد جزئیات بشم اخه از بحث اصلی جا میمونم.
7 آبان تولدم هست و خیلی خوشحالم که تولدم با تولد پدر سرزمین ایران ، کورش بزرگ ، بزرگترین مرد تاریخ ایران و جهان تو یک روز هستش . میخواهم تلاشم رو بکنم تا حداقل 1 % از تفکرات ، اخلاق و بزرگی این همیشه جاوید مرد رو داشته باشم .
پس به این امید........................
کلاسای فرانسه هم تو این مدت به دلیل همین مشغله ی شغلی یکمی تغ و لغ شده بود ولی خوب از امروز مجددا برگذار شد و منم با همون نیروی قبلی دارم ادامه میدم.
دوستای عزیز اگه کسی نمونه سوال دارم ازش ممنون میشم بتونه واسم ایمیل کنه.
اخه دیگه باید اونارو هم جدی تر دنبال کنم .
خوب بازم مثل همیشه از همکاریهاتون پیشایش ممنونم و از اینجا واستون بهترین ها رو از خدا میخواهم
سر بزنید منتظر راهنمایی ها و همکاریهاتون هستم

استرابون جغرافیدان معروف می‌نویسد، سنگی بر آرامگاه بود که بر روی آن نوشته شده بود،

«ای رهگذر! من کوروش پسر کمبوجیه هستم. من شاهنشاهی پارس را بنیاد گذاشتم و فرمانروای آسیا بودم. بر این گور رشک مبر.»

متن مشور کورش

به امید  دیدار.............


 






۱۳۸۹ مهر ۱۹, دوشنبه

قوانین کبک تا آخر سال 2010 تغییر نخواهد کرد

سلام دوستان
یه خبر خوب
به نقل از وبسایت پارس کانادا قوانین مهاجرت به کبک  تا آخر سال 2010 تغییر نمیکنه
دوستانی که مثل خود من تا حالا موفق نشدن مدارکشون و ارسال کنن یکم خیالشون راحت باشه . وای نه اینکه باز بزارین واسه روزای آخر ها . دست بجنبونین که تا این یه مدت کم هم از دست ندین .
رو زبان هم بیشتر وقت بزارین
اگه کسی خبر جدیدتری داره ما رو هم در جریان بزاره
مرسی
فعلا................

۱۳۸۹ مهر ۱۲, دوشنبه

ترجمه مدارک

سلام دوستان
بعد از یه 12 روز بازم برگشتم
2 هفته پیش یه 10 روز مرخصی گرفتم و رفتم شیراز . جای همتون خالی بود هوا عالی بود, بوی پائیز همه جا رو گرفته بود. فرصت خوبی بود تا بعد از چند ماه بتونم یه خستگی در کنم , با انرژی مثبت برگردم .
البته این چند روز که رفته بودم همش تو فکر کارای مهاجرت بودم . تونستم تقریبا مدارکم رو جمع جور کنم و بدم واسه ترجمه فقط مدرک لیسانس مونده که باید از خود دانشگاه بفرستم وزارت علوم تا تائید بشه بعد ترجمه بشه. آخر هفته ترجمه ها آماده میشه. 4 شنبه هم میرم دانشگاه تا ریز نمرات لیسانس و مدرک رو بفرستم واسه تائید.
راستی از چند نفر که پرسیدم واسه ترجمه مدارک گفتن نیاز نیست که حتما به فرانسه ترجمه بشه درسته ؟ چون من دادم به انگلیسی ترجمه کنن. اخه تو شیراز ترجمه رسمی فرانسه نیست . دوستانی که از من جلو تر هستن لطف کنن راهنمایی کنن .
یه سوال دیگه : من چون هنوز اصل مدرک لیسانسم آماده نیست از دوستای دیگه که سوال کردم گفتن باید یه نامه بنویسم و بگم که اصل مدرک رو زمان مصاحبه یا قبل اون ارسال میکنم . حالا باید متن نامه رو چی بنویسم؟ اگه کسی این کارو کرده به منم کمک کنه.
مدرک دیپلم و ریز نمرات اون هم لازم هست؟
 من مدرک فوق دیپلم داشتم و بعد که استخدام شدم ادامه دادم  لیسانسم رو گرفتم .
در مورد سابقه کار هم وقتی با یه مشاور صحبت کردم گفت که سابقه کارو از فوق دیپلم حساب میکنن , مدرک لیسانس رو پاره وقت حساب میکنن درسته ؟ همین طوری هست؟
بعد از یه 2 هفته از 3 شنبه کلاس فرانسه باز شروع میشه . راستی یه سایت جالب دوست خوبمون مینو تو وبلاگش گذاشته که خیلی جالب هستش , واسه تلفظ صحیح کلمات هست که منم اینجا میذارمش یه نگاه بکنید و نظرتون رو بگید.
خوب پیشاپیش از دوستانی که در مورد این پست راهنمایی میکنن تشکر میکنم و امیدوارم که تو تمام مراحل زندگی و مخصوصا مهاجرت موفق باشن
فعلا بای .............................


۱۳۸۹ مهر ۴, یکشنبه

کمک فوری

سلام دوستای گل
ممنون  از کسانی که به وبلاگ جدید من سر زدن
خوب من مدارکمو جمع کردم و آماده هست که بدم واسه ترجمه
ولی قبلش چند تا سوال دارم و پند تا هم مشکل
1- من هنوز اصل دانشنامه ام آماده نیست اگه بخواهم  گواهی موقت و ریز نمرات بفرستم بعد اصل مدرک که اماده شد بفرستم لازم هست نامه ای چیزی اضاف کنم؟
من شیراز هستم و واسی مانی اوردر باید چیکار کنم ؟ از کجا تهیه کنم دوستانی که شیراز هستن و اقدام کردن لطفا راهنمایی کنن
یه راهنمایی هم واسه فرم ها کنید چه فرم های و چند تا هست و چه طوری باید پر کنم
منتظر جوابها و راهنمایهتون هستم
ممنون میشم کمک کنید

۱۳۸۹ شهریور ۲۷, شنبه

سلام دوستای خوبم . به خونه ی جدید من خوش آمدید

امید وارم که حال همگی خوب باشه و مثل همیشه پر انرژی .
راستش وبلاگ قبلی یه مقدار مشکل داشت . بیشتر دوستان نمیتونستن به من سر بزنن این شد که مجبور شدم عوضش کنم .
امیدوارم که دیگه مشکلی واسه این یکی پیش نیاد که خیلی به راهنمایی هاتون و خبر های جدیدتون نیاز دارم .
خوب منم خوبم و به یاد همتون هستم . کلاس های زبان هم خوب پیش میره اگه خدا بخواهد کم کم مدارک من هم جمع شدن و دارم اول مهر میرم که بدم واسه ترجمه تا اگه خدا خواست اواخر مهر ماه ارسالشون کنم .
دوستان بهم میگفتتن که جمع کردن مدارک خیلی سخت هستش . تا نرفتم دنبالشون نفهمیدم .
مثلا همین نامه ی سابقه کار ، اینقدر رفتم امور اداری شرکت و آومدم ولی فایده نداشت ، اون نامه ای که میخواستم رو نمیدادن .
تا اینکه مجبور شدم از طریق یکی از همکارام رفتم مستقیم با رئیس امور کارکنان شرکت و معاون رئیس امور اداری صحبت کردم و بهش گفتم آقا من میخواهم برم خارج و یک نامه سابقه کار با درج تاریخ و سمت و شرح وظایف میخوام .
که اون بنده خدا هم برعکس اون چیزی که همه ازش میگفتن موافقت کرد و واسم نوشت  ، مهر و امضا هم کرد و بهم داد .
البته بدون شرح وظایف ولی یک نامه ی شرح وظایف که واسه هر پست بهمون میدادن رو برام مهر کرد و گفت با حکم کارگزینی و این نامه ها کارم راه میافته.
نمیدونم از کجا ولی خوب گفت خیالت راحت باشه .
من فکر کنم خودشم یه جورایی آره !!!!!!!!!!!!!
به هر حال مهم این هست که نامه رو گرفتم ، حکم های کارگزینی هم واسم مهر کرد . که من خیالم از اصلی ترین مدرک مورد نیاز راحت شد.
 اخه شرکتی که توش کار میکنم دولتی و  جز اصلیترین وزارت های کشور هست واسه همین خیلی سخت میگیرن
ولی خوب خدایا بازم شکرت که کارمون رو راه انداختی
خوب بازم میام و به همتون سر میزنم
فعلا با اجازه....................
سر بزنید